Farzand Raze Madar Ast - فرزند رازه مادر آست

@farzandrazemadarast
کودک راز مادر است
ما زیر هر چیزی که می پوشیم می مانیم.»
"من مریم هستم... بی ریشه... بی خانمان... باید کودکی ام را بشناسی تا بفهمی چرا اینطوری هستم... توضیحش سخت است اما... فقط بدان که بدون عشق بزرگ شدم.. فعلا اونایی که وقتی من مثل من بچه معصوم بودم دوستشون نداشتن... دروغ میگن تا پرش کنن. تا زمانی که ... تا زمانی که حقیقت خود را پیدا کنید که آن خلاء را پر می کند. این برای من مادر شدن واقعی است... این همان چیزی است که سر راه ما با دفنه قرار گرفت... ما دو مادریم که تا چند ماه دیگر فرزندمان را در آغوش می گیریم... دور هم جمع شدن ما در راز بازی های سرنوشت پنهان است. .."
5:18
مریم دیوانه می شود
5 months ago
8:57
دفنه به دیدار مریم آمد
6 months ago
1:02
دفنه رو بگیر و با من بیا شام
6 months ago
3:34
راه آنها در بیمارستان تلاقی می کند
6 months ago
1:52
ماذا قدم السعدون لدفنة؟
6 months ago
0:59
تهويدة مريم
6 months ago
4:34
مريم لم تكن حامل!
6 months ago
8:20
ولا أتنازل عن حقوقي
6 months ago
2:07
لقد تعرضوا لحادث
6 months ago
1:51
كان لدي طعم للطعام
6 months ago
2:29
لم يعجبني السعدون
6 months ago
4:30
أين طفلي?
6 months ago
2:24
إذا أردت، دعنا نسمي طفلنا السيد سعدون
6 months ago
3:02
إذا ضربتني أمي..
6 months ago
1:33
سوف نأخذ أطفالنا بين أحضاننا
6 months ago
2:01
همسر اول شما در حال حاضر مرده است!
6 months ago
3:39
به نظر می رسد شما سرمایه گذار را می شناسید!
6 months ago
3:52
به مریم سیلی زد!
6 months ago
3:00
ساعت مبارک!
6 months ago
3:01
او را تا خانه حمل کرد
6 months ago
3:26
من نمی توانم خانم دفنه را ترک کنم
6 months ago
2:55
روزی روزگاری...
6 months ago
1:39
به فرزندم دست نزن، بدشانسی می آورد!
6 months ago
1:09
فقط یک عشق وجود دارد و آن...
6 months ago
3:15
در اتاق کودک چه گذشت؟
6 months ago
1:07
من رو بزن
6 months ago
2:24
نوزاد متولد شده
6 months ago
1:43
دفنه نتوانست سادون را فراموش کند
7 months ago
3:57
دفنه و سادون چگونه با هم آشنا شدند؟
7 months ago
1:54
ترومای مریم
7 months ago